وقتی که در شبهای من جز سایه ها پیدا نبود
در ذهـــــن من رویایـــــــی جز پیروزی فردانبود
بـــــــــا قایق شکسته ای درگیر این دریا شدم
تصور و دلسادگی مبهوت یک رویـــــــــــا شدم
پرواز کنم پرواز کنم پس عاشقـــــــــی آواز کنم
فریاد کنم فریاد کنم جان از قفــــــــس آزاد کنم
یاران یاران تا پای جان باهم آغاز با هم پایـــان
از پـــــــا نیفتادم رفیـــــــق در جستجـــوی آرزو
باهرنفس سوی هدف با من تو از امید بگــــــو
زنجیرترس و پاره کن بگذرازاین روزهای سخت
به زیر سقف آسمون ایستاده میمیره درخت...
:: موضوعات مرتبط:
یــــــــاران... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0