براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درود بر شما بازديدكننده گرامی به وبلاگــــــ قصر کـاغذی1 خوش آمديد .لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگـــــــ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگـــــــ ياري رسانيد . براي سريع تر رسيدن به مطلب مورد نظر از قسمت موضوعات استفاده كنيد همچنين ميتونيد به آرشيو مراجعه كنيد...
باتشکر ازشمابازدیدکننده گـــــــــرامــــی
مدیروبلاگــــــــ:sadghi
یک شنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10 بعد از ظهر |
بازدید : 705 |
نوشته شده به دست sadghi |
(نظرات )
آخرین رهگذر شهر شبم
یه نفس بریده ی جون به لبم
برای دیدن فانوس چشات
خیلی وقته که توی تاب و تبم
صد تا سایه پا به پامن
نفسام ، مال خودم نیست
توی شهر قصه هیچ کس ، پی رد قدمم نیست
خسته نفس ، بسه گلو
آیینه ی شکسته ام
ای روزگار از تو و از لحظه شمردن خسته ام
منو ببر به پشت سر ، منو ببر منو ببر
تا یه هوای تازه تر
تا فصل آغاز سفر
تا خنده های بی خبر
منو ببر منو ببر
منو ببر تا خود من
تا آخر تازه شدن
به باغ سبز لحظه هام
رنگ شکوفایی بزن
خسته نفس ، بسه گلو
آیینه ی شکسته ام
ای روزگار از تو و از لحظه شمردن خسته ام...